
در جوامع شهری امروزی طلاق جزو لاینفک جوامع شده و روز به روز بر تعداد آن افزوده می شود. دیدگاهها و باورها در جوامع مختلف کم کم در حال عوض شدن و رنگ باختن هستند و تغییرات شگرفی نیز که صورت گرفته اند حاصل بر هم خوردن نرمهای جامعه است. هر جامعهای دارای معیارهای اخلاقی، رفتاری و باورهای مخصوص به خود است که روز به روز نیز در حال تغییر و تحول می باشند. منتهی پدیدۀ جهانی شدن، دارد افکار، رفتار، و باورهای ملتها را بهم نزدیک تر می کند و در این میان عدهای از جوامع بشدت و بسرعت و عدهای دیگر کمتر و آهسته تر تحت تأثیر قرار می گیرند و در این میان جوامع تۀثیر گذار و تۀثیرپذیر نیز متفاوت می باشند.
زمانی این باور در جامعۀ ما بود که زن با لباس سفید وارد خانه شوهر می شود و با لباس سفید نیز خانه شوهر را ترک می کند. زمانی در مورد تداوم ازدواج این باور همگانی بود که زن یا شوهر (در 75 در صد موارد زن) باید بسوزند و بسازند تا اینکه تا آخر عمر در کنار هم زندگی کنند و یا به عبارت دیگر همدیگر را به نحوی تحمل نمایند. ولی امروزه این دیدگاه به مقدار زیادی عوض شده و در حال عوض شدن نیز هست که زوجها مجبور نیستند تا آخر عمر همدیگر را تحمل کنند، ولی همه چیز به اینجا ختم نمی شود، امروزه در بسیاری از موارد پدیدۀ منحوس طلاق ناشی از مسائلی است که یک یا دو دهه قبل حتی باور کردن آن نیز امکانپذیر نبود. تنوع طلبی، خیانت، دروغ گوئی، و بسیاری از مسائل دیگر منشاء و مبداء تعداد قابل ملاحظه ای از طلاقها شده است. مثلاً در فیلمی نشانداده می شود که چگونه یک خانم بعد از 20 سال زندگی با یک مرد به راحتی از وی طلاق می گیرد و با مرد بعدی به رویاهایش می رسد.
کم نیستند خانوادههائی نیز که قبل از طلاق قانونی، رویۀ طلاق عاطفی را در پیش می گیرند و یا اینکه بنا به دلائلی ترجیح می دهند که اسماً زن و شوهر باشند ولی رسماً و از نظر فیزیکی از هم جدا بوده و ممکن است ماهها و حتی سالها با همدیگر حرف نزده و رابطۀ زناشوئی نیز نداشته باشند. بسیاری از دانشمندان طلاق عاطفی را مقدمه ای بر طلاق قانونی می دانند. خاتمه دادن به ازدواج به این سادگی نیست و هر فردی از یک سری از مراحل عبور می کند تا سرانجام به طلاق قانونی برسد.
دانشمندان تا رسیدن به طلاق قانونی 5 مرحله مجزا را در نظر می گیرند. این 5 مرحله معمولا 3 سال طول می کشد تا به طلاق قانونی برسد ولی ممکن است آن در عدهای کمتر و در عدهای دیگر بیشتر طول بکشد. این مراحل دارای ترتیب خاصی هستند و زوجها به ترتیب از آنها عبور می کنند تا به طلاق قانونی برسند. گاهاً نیز تعدادی از افراد بعضی از مراحل را رد کرده و به مرحلۀ بعدی می رسند. زوجی که می خواهد طلاق بگیرد یا درخواست طلاق دارد او را "شروع کننده" می نامند و زوجی را که درخواست طلاق نکرده و به عبارت دیگر نمی خواهد طلاق بگیرد را "غیر- شروع کننده" می نامند. شروع کننده اولین مرحله از طلاق را تجربه می کند و این در صورتی است که هنوز با زوج خود در یک جا زندگی می کند، ولی غیر- شروع کننده مرحلۀ اول را تجربه نمی کند. اولین مرحله بعد از شنیدن کلمۀ طلاق و یا جداشدن فیزیکی زوجها از یکدیگر شروع می شود. تفاوت در نوع شروع سبب تفاوت در مدت زمانی می شود که یک فرد آنرا طی کرده و به طلاق قانونی می رسد.
دانشمندان مراحل مذبور در دوران طلاق عاطفی را به شرح زیر طبقه بندی کرده اند:
مرحلۀ اول: سرزنش, عیب جوئی و ملامت همسر
در این مرحله شروع کننده تمرکز خود را متوجه همسر می کند. فرد شروع کننده همسر خود را به تمامی اتفاقات گذشته، حال و آینده مقصر می داند. در این مرحله فرد دارای یک تصویر بد و نامناسب نسبت به خود است و ممکن است به راحتی آسیب ببیند. فرد شروع کننده در اکثر موارد افسرده و غمگین است و احساس کمبود انرژی دارد. دوستان و خانواده در این دوران فرد را بصورت خیلی آشفته تلقی می کنند. خصوصیات فرد در مرحله یک بسته به اینکه شروع کننده یا غیر- شروع کننده باشد، فرق می کند. فرد شروع کننده می خواهد از یک زندگی پر از استرس به آرامش برسد. شروع کننده دچار عصبانیت، افسردگی و ترس می باشد ولی سعی می کند همه چیز را عادی جلوه دهد. غیر شروع کننده در این مرحله شروع کننده را یک فرد خیره سر و سمج می نامد. بخاطر داشته باشید که غیر- شروع کننده این مرحله را تجربه نمی کند.
مرحلۀ دوم: سوگواری برای چیزی که از دست داده شده است
در این مرحله غم و اندوه فراوان بر شخص مستولی می شود. در این مرحله فرد به هر اظهار نظری واکنش تند نشان می دهد و بشدت در آن چیزی که خودش احساس می کند غوطه ور است. وی نمی تواند تمرکز حواس خوب داشته باشد و اگر کار وی حساس باشد مشکل در انجام دادن کار روزمره پیش می آید. یواش یواش در این مرحله اگر زوج دارای فرزند باشند، بعنوان والدین در انجام مسئولیتهایشان سستی به خرج می دهند. در این مرحله ممکن است یکی از والدین دست روی بچه بگذارد تا شاید همسر از دست داده را مجدداً صاحب شود.
مرحلۀ سوم: مرحلۀ خشم
خشم در هر مرحله از مراحل 5 گانه هست ولی از خصوصیات مرحلۀ سوم می باشد. خشم زیاد است بویژه نسبت به دوستان و افراد خانواده. قسمت اعظم خشم متوجه همسر است ولی ممکن است مرد به تمامی زنها و زن به تمامی مردها خشمگین باشد. فرد خود را محق می داند و می گوید که حق دارد عصبانی شود و همسر وی باید تاوان اعمالش را پس داده و آزار و اذیت شود. گاهاً فرد بیخودی نسبت به فرزندان خود نیز عصبانی می شود. ولی در پشت صحنه ترسهای بسیاری نهفته است: من چگونه می توانم تنها زندگی کنم؟ آیا من به مقدار کافی درآمد دارم که بتوانم از خودم حمایت کنم؟ آیا من موفق به پیدا کردن کس دیگری خواهم شد؟
مرحلۀ چهارم: تنها شدن
برای بسیاری از مردم این تنها موردی است که بعد از دوران بلوغ احساس می کنند که تنها هستند. کم کم فرد شخصیت خود را طوری تطابق می دهد که دیگر نیازی به همسر ندارد. مرد یا زن کم کم سعی می کنند که بخود اطمینان پیدا کرده و تصمیم نهائی را بگیرند. در این مرحله مرد یا زن خودشان را بازسازی می کنند و تصویر آنها از خودشان نسبت به مرحله اول خیلی بهتر می شود.
مرحلۀ پنجم: ورود مجدد به زندگی
ورود مجدد به زندگی آخرین مرحله از فرایند طلاق قانونی است. مرد یا زن احساس می کنند که دوباره کنترل بیشتری بر زندگی خود دارند. در این مرحله فرد می تواند برنامه ریزی دراز مدت انجام دهد. اگر هر دو زوج در این مرحله قرار داشته باشند، بندرت کارشان به محاکم قضائی کشیده می شود و فرایند طلاق قانونی بدون نیاز به دادگاه تکمیل می شود.
مراحل فوق به این دلیل توضیح داده شدند که در طلاقهای عاطفی زوجها برای رسیدن به مرحله طلاق قانونی ممکن است ماهها و حتی سالها با اینکه در زیر یک سقف زندگی می کنند، حتی با همدیگر حرف هم نزنند چه برسد به اینکه رابطه زناشوئی داشته باشند. قسمت اعظم طلاقها در سنینی اتفاق می افتد که رابطه جنسی برای فرد دارای اهمیت زیادی است و جزو نیازهای قوی محسوب می شود. دانشمندان بررسی کرده اند که در اینگونه زوجها از مرحلۀ طلاق عاطفی تا رسیدن به مرحلۀ طلاق قانونی فرد با نیازهای جنسی خود 5 نوع برخورد خواهد داشت:
1. یکی از موارد مهم در ایجاد اختلال جنسی مشکلات و مسائل روحی و روانی هستند. در طی گذر از 5 مرحلۀ فوق، یکی از زوجها بشدت تحت فشار و زوج دیگر بشدت درگیر است و به این دلیل از میل جنسی به مقدار زیادی کاسته شده و نیازهای جنسی چندان آزاردهنده نخواهند بود. علاوه از آن در این مرحلۀ گذار، بسیاری از زوجها بعلت افسردگی و سایر مشکلات روحی شروع به استفاده از داروهای ضد افسردگی و سایر داروها می کنند. این داروها نیز در شرایط عادی در 30 درصد مصرف کننده ها سبب کاهش شدید میل جنسی می شوند.
2. دومین نوع برخورد، سرکوب تمایلات جنسی است که رفته رفته فرد سعی می کند ذهن خود را از رابطۀ زناشوئی بدور کند. اینگونه افراد گاهاً در ازدواج بعدی بعلت سرکوب تمایلات جنسی دچار مشکل می شوند و نمی توانند یک رابطۀ زناشوئی طبیعی داشته باشند.
3. گروه سوم این افراد بدنبال مواد پورنوگرافی (فیلم، عکس، داستان، مطلب و غیره) می روند و سعی می کنند نیازهای جنسی خود را از این طریق برطرف کنند.
4. گروه چهارم بهترین پاسخ به نیازهای جنسی را در خود ارضائی می دانند و بسیاری از مردان و زنان که قبل از این تجربه خود ارضائی نداشتند چون رابطۀ زناشوئی را تجربه کرده اند، از طریق خود ارضائی به نیازهای خود پاسخ می دهند.
5. گروه آخر نیز افرادی هستند که نیازهای جنسی خود را خارج از خانواده با برقراری قانونی یا غیر قانونی رابطۀ جنسی با جنس مخالف بر طرف می کنند.
شخصیت فرد، زمینۀ خانوادگی، سطح تحصیلات، شغل، سن و بسیاری از موارد دیگر مشخص می کنند که فرد در دوران گذار از طلاق عاطفی به طلاق قانونی جهت پاسخ به نیازهای جنسی خود، دست به چه اقدامی بزند.
کانال تلگرام بیماریهای ارولوژی:
https://telegram.me/urologicaldiseasedrsafarinejad
کانال تلگرام مخصوص باروری و ناباروری:
https://t.me/nabarvaridrsafarinejad
کانال تلگرام مخصوص سلامت جنسی:
https://t.me/salamatjensidrsafarinejad
کانال تلگرام مخصوص زگیل تناسلی:
https://t.me/zegiltanasolidrsafarineiad
کانال تلگرام مخصوص ترانسها:
https://t.me/Iraniantransgender
کانال کاربرد لیزر اربیوم یاگ
https://t.me/erbyaglaserdrsafarinejad
کانال بیماریهایآمیزشی
https://t.me/stddrsafarinejad